تاریخچه گوسفند چندقلوزا
از گذشتههای دور تا زمان حاضر در هر جایی از جهان که افراد مشغول دامپروری بودهاند، همه آنها یک هدف مشترک داشتهاند؛ ازدیاد گله در کوتاهترین زمان. در اکثر نقاط جهان دامهایی وجود دارند که بیشتر اهلی و داشتی شده و توسط بشر بهعنوان دام اهلی نگهداری میشوند، این دامها شامل گاو، بز، گوسفند، شتر و … است. هر کدام از این دامها دوره جفتگیری، آبستنی و زایمان خاص خود را دارند. حال سوالی که پیش میآید این است: با توجه به اینکه دوره بارداری هر دامی مشخص است پس چگونه دامپروران هدف خود را زیاد کردن دامهای گله در کمترین زمان ممکن میدانستهاند؟!
البته تنها راهی که به ذهن میرسد این است که دامداران با خرید یا اضافه کردن دام جدید به گله به هر طریقی این افزایش جمعیت دام را رقم بزنند اما نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که هدف افراد این بوده است تا این افزایش جمعیت در دامهایشان به طریق طبیعی و زاد و ولد دامهای موجود اتفاق بیفتد نه با افزایش ناگهانی تعداد دام؛ که البته آن افزایش ناگهانی خود مستلزم صرف هزینه زیادی است. در حالی که زاد و ولد گوسفندان به تعداد بالا هزینه خاصی برای دامدار نخواهد داشت.
راهکار دامداران برای داشتن گوسفند چند قلوزا
برای رسیدن به پاسخِ پرسشهایمان در مورد گوسفند چندقلوزا نیاز است که پیشینه تاریخی دامداران و فرآیند دامداری را بررسی کنیم تا ببینیم چه اتفاقاتی افتاده است که به نقطه امروز در صنعت دامپروری رسیدهایم. با توجه به توضیحاتی که از هدف دامداران داده شد اکنون باید برای رسیدن به پاسخ این سوال فکر کنیم که دامپروران از هزاران سال قبل تا کنون برای ازدیاد گله خود به روش طبیعی چه راهکاری را مد نظر قرار دادند و چگونه موفق شدند مشکلات موجود در این حوزه را حل کنند؟ آیا موفق به حل کامل این مشکل شدهاند و ازدیاد جمعیت گلهِ دام طبق خواست و هدفگذاری آنها پیش رفته است یا اینکه تنها به بخشی از مشکل مسلط شده و آن را حل کردهاند و در بخشی دیگر ناتوان بوده و همهچیز را به روند طبیعی و اتفاقات سپردهاند.
آغاز ماجرا
اگر به ابتدای دوره یکجانشینی انسان و شروع دامپروری بازگردیم راحتتر میتوانیم این مسئله را درک کنیم. در آن دوره تاریخی فردی که حیواناتی را جهت نگهداری و بهرهبرداری از محصولات آنها، اهلی کرده بود، متوجه شد که روند همیشگی و طبیعی تولیدمثل دامها گاهی اوقات دچار تغییر میشود.
ما در این مطلب سعی داریم با توضیح دادن این تغییر در نهایت با نحوه تولید مثل گوسفندان و گوسفند چندقلوزا آشنا شویم. البته این که امروزه گوسفند چند قلوزا بسیار شناخته شده بوده و به عنوان یک محصول دامی در دسترس همه است، ما را از مطالعه و تفکر درباره گذشته دامپروری و به وجود آمدن چنین محصولی بينیاز نمیکند.
بر طبق روند طبیعیِ تولیدمثلی که بین دامهای دامپروران اولیه رواج داشت، هر دامِ ماده در فواصل زمانی مشخص بین دورههای جفتگیری و آبستنی، امکان این را داشت که یک فرزند به دنیا بیاورد. با در نظر گرفتن این روند طبیعی هر دامپرور میتوانست پیشبینی و برنامهریزی داشته باشد که روند ازدیاد گله او چگونه خواهد بود. برای مثال اگر دامهای پرورشی او گوسفند بودند وی میتوانست در نظر بگیرد که با توجه به تعداد گوسفندانی که آبستن هستند در فصل بهار چند بره به جمعیت گله وی افزوده خواهد شد. البته قطعاً این دامدارِ اولیه به تجربه دریافته بود که در فرآیند آبستنی و زایمان و بعد از زایمان امکان تلف شدن برهها نیز هست. این مشاهدات تجربی کمکم اطلاعاتی را در اختیار دامدار قرار داد که میتوانست بر طبق آنها برای زندگی و عواید خود از گله برنامهریزی داشته باشد. همچنین او امکان این را داشت که بداند گلهاش ظرف ماهها یا سالهای آینده چه میزان رشد و چه میزان تلفات خواهد داشت. تا به اینجای کار هنوز گوسفند چندقلوزا یا میش همو وارد نشده و همه چیز بر طبق اتفاقات طبیعی پیش رفته و برنامهریزی شده است؛ اما نکتهای که در این بین اتفاق افتاد و باعث شد که روند طبیعی و پیشبینیها و رویکرد دامدار تغییر کند آن بود که دامپرور متوجه شد برخی از گوسفندان گلهی او از قواعد طبیعی پیروی نکرده و به جای اینکه در هر زایمان خود یک فرزند یا یک بره به دنیا آورند، زایمانی با دو بره یا بیشتر داشتهاند. کشف و مواجهه با گوسفند چند قلوزا یا دوقلوزا در این لحظه برای دامدار اولیه اتفاق افتاد.
این پیشامد که بهصورت استثنا و بهعنوان یک پدیده نادر در گله به وقوع میپیوست باعث شد که دامداران اولیه به این نکته پی ببرند که هر چه تعداد این دوقلوزایی یا چندقلوزایی در دامهای آنها بیشتر شود، گله آنها نسبت به پیشبینی و روند طبیعیِ رشد و ازدیاد جمعیت خود، پیش خواهد افتاد. این اتفاق یعنی تولید محصولات و ثروت بیشتر برای دامپرور اولیه. اینگونه شد که وی به این نتیجه رسید که باید متوجه شود برای یک گوسفند چندقلوزا چه اتفاقی به وقوع میپیوندد.
آغاز علم اصلاح نژاد دامی با مشاهده میدانی
آیا این گوسفند در هر دوره آبستنی و زایمان خود دو بره یا بیشتر به دنیا خواهد آورد یا این اتفاق یک استثنا بوده است؟ آیا گوسفند نر یا قوچی که با این میش جفتگیری میکند در روند دو قلوزایی آن موثر است یا کل فرآیند دوقلوزایی این میش صرفاً به ژنتیک بدن خودش بستگی دارد؟ قطعاً دامدار اولیه اطلاعاتی در این موارد نداشت و مجبور بود که بر طبق مشاهدات و آزمونوخطا به این سوالها پاسخ دهد. قوچ هترو یا دیگر اصطلاحات اینچنینی امروزه شناخته شده هستند ولی برای دامدار اولیه که تمام وقتش را صرف تامین غذا و محافظت از گله میکرده است، هیچ شناختی از مفهومی به نام ژن و ژنوتیپ گوسفندان وجود نداشته است.
دامدار در ادامه مشاهدات تجربی خود در مورد گوسفند چند قلوزا احتمالاً به این نتیجه رسیده است که یک میش یا گوسفند ماده ممکن است در تمام دورههای آبستنی و زایمان دوقلوزا و یا چندقلوزا باشد و ممکن است گوسفندی دیگر هم وجود داشته باشد که در برخی از نوبتهای بارداری و زایمان، دوقلو یا چندقلوزا بوده و در برخی دیگر از نوبتها بر طبق همان روند طبیعی رفتار کرده و یک بره به دنیا بیاورد.
نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که در کل، تمام فرآیند دوقلوزایی یا چندقلوزایی یک پدیده خلاف روال معمول بوده و این نکته میتوانسته است که دامدار اولیه را دچار سردرگمی کند، با در نظر گرفتن این موضوع، حال دامپرور اولیه تصمیم دارد این اتفاقِ خلاف جریان را بررسی کرده و از آن نتیجه منطقی بگیرد.
در اینجا او باز هم دچار مشکلی جدید شده است. اینکه میشهایی وجود دارند که از روال معمولِ یک بره در هر زایمان استثنا میشوند ولی باز در بین آنها هم یک رویه معمول مشاهده نمیشود. بعضی از این گوسفندها گاهی اوقات یک بره و گاهی اوقات دو بره یا بیشتر به دنیا میآورند و بعضی از آنها هم کلاً به یک گوسفند چندقلوزا تبدیل شدهاند! در پی این ابهامات و سوالها، پرسشهای بعدی هم پیش میآمدند. قوچها یا گوسفندهای نری که با این میشها جفتگیری کردهاند چه میزان بر این دوقلوزایی یا چندقلوزایی موثر بودهاند؟ البته امروزه قوچهای هترو یا قوچ همو برای همگان محصولی شناخته شده هستند ولی در آن روزگار هیچ اطلاعاتی در دسترس دامدار وجود نداشته است.
با طرح چنین پرسشهایی در ذهن دامپرور حالا او برای رسیدن به پاسخ پرسشهای خود باید کارهای بیشتری هم انجام دهد. دامدار فرضی ما باید علاوه بر زیر نظر گرفتن میشها یا گوسفندان ماده و نحوه تغذیه آنها، قوچها یا گوسفندان نری را هم که با این میشها جفتگیری میکنند مدنظر قرار دهد.
نکتهای که باید به آن دقت کنیم این است که امروزه کار ما به عنوان کارشناسان دامی یا دامپروران بسیار راحت بوده و خیلی راحت به محصولی مثل گوسفند چندقلوزا یا میش دو قلوزا دسترسی داریم؛ اما فرآیند مشاهده اتفاقات دوقلو و چندقلوزایی، درک و به دنبال چرایی آن رفتن، پی بردن به تاثیر قوچها بر دوقلوزایی و چندقلوزایی میشها و … بسیار زمانبر و مشکل بوده است. برای مثال یک دامدار بر فرض اینکه گوسفند چند قلوزا یا دوقلوزا را شناسایی کرده باشد باید در طول چند ماه آن را زیر نظر بگیرد تا بتواند کل فرآیند فحلی، جفتگیری و آبستنی را مشاهده و کنترل کند.
اگر این میش با یک قوچ خاص جفتگیری کرد و چند ماه بعد دو بره به دنیا آورد، دامدار برای مطمئن شدن از فرضیه خود و آزمونوخطا، مجبور است که در دوره جفتگیری بعدی هم این میش و قوچ قبلی را در کنار هم قرار دهد و ببیند که آیا نتیجه باز هم همان دوقلوزایی بوده یا که آن زایمان بر اساس اتفاق بوده است. در این شرایط اگر او نتواند این پروسه را کنترل کند، روند مطالعاتی و نتیجهگیری درستی هم نخواهد داشت. با توجه به شرایط و امکانات روزگار گذشته میتوان فرض کرد که این روندهای آزمونوخطا و کنترل آنها شاید چندین سال یا دهها سال طول میکشیده است.
به مرور زمان و با طی شدن این آزمونوخطاها و کنترل و دستکاری در جفتگیری میشها با قوچها، دامداران موفق شدند قوچها و میشهایی که دارای ژن چندقلو یا دوقلوزایی هستند را شناسایی کرده و در کنار یکدیگر قرار بدهند تا بتوانند به هدف خود که همان ازدیاد جمعیت گله بود برسند. در واقع میش چندقلوزا یا همان میش هترو و همو شناسایی شد. امروزه با پیشرفت علم گوسفند چندقلوزا یک محصول دامی اصلاح ژنتیک شده است که شرکت دانشبنیان افشار ژن آن را در اختیار متقاضیان محترم قرار میدهد.